امروزه هیچ کس بی نیاز از تعلیم و تربیت و یادگیری نیست؛ ازاین رو دوران تحصیل یک فرد به عنوان مهم ترین زمان یادگیری، از اهمیت ویژهای برخوردار است. موفقیت در یادگیری در این دوران همواره مورد توجه نظام های آموزشی و محققان حیطه آموزش وپرورش بوده است. کانون این توجه، ناکامی تعدادی از یادگیرندگان است که در یادگیری مشکل دارند. این ناکامی پیامدهای زیانباری را برای نظام های آموزشی و یادگیرندگان به همراه داشته و دارد (دولتی، 1391).
برای دانلود متن کامل این پایان نامه به سایت pipaf.ir مراجعه نمایید. |
ازجمله علل این ناکامی ها در دانشآموزان اهمالکاری است. اهمالکاری باعث میشود که انجام تکلیف در فاصله زمانی تعیین شده به دلیل انجام کارهای غیرضروری و خوش گذرانی های زودگذر به شکست منتهی شود و یادگیری در فرد به خوبی صورت نگیرد. استیل) 2007) فردی را اهمالکار میداند که هنگام شروع تکلیفی که از او خواسته شده، آن را به آهستگی انجام میدهد و به بهانه اینکه آن را بعداً انجام خواهد داد، قصد ترک آن را دارد.
2-1) بیان مسأله
دوران تحصیل یک فرد به عنوان مهم ترین زمان یادگیری، از اهمیت ویژهای برخوردار است. یکی از چالشهای فراروی تعلیم و تربیت و به خصوص یادگیری فراگیران که تقریباً همیشه بر بهره وری و بهزیستی افراد اثر سوء دارد، اهمالکاری دانش آموزان است. اهمال کاری اگرچه بخشی از رفتار تمامی انسان ها است ولی یک صفت نامطلوب و منفی تلقی می شود .این رفتار زمانی که شدت مییابد و به صورت عادت درمی آید، می تواند مسئله ساز باشد (توکلی، 92). اهمال کاری به تعویق انداختن عملی است به خصوص هنگامی که تعویق بدون دلیل مناسب باشد (بالکیس و دیورو، 2009).
اهمالکاری میتواند در همه جنبه های زندگی خود را نشان دهد. این مفهوم جلوه های گوناگونی دارد، اما متداولترین نوع آن اهمال کاری تحصیلی است. این نوع نسبت به انواع دیگر بیشتر موردتوجه پژوهشگران قرار گرفته است. علت این توجه ازیک طرف پیامدهای منفی آن برای میلیونها دانشجو و دانشآموز و از طرف دیگر دسترسی آسانتر این گروهها برای پژوهش و درمان است (مون و ایلینگورث، 2005). اهمالکاری تحصیلی به عنوان نوعی «نقص در خودتنظیمی»، در معنای ناتوانی فرد در کنترل افکار، هیجانات، عواطف و عملکرد مطابق با معیارهای مورد نظر خود مطرح شده است (فارن، 2004). یکی از پیامدهای منفی اهمال کاری تحصیلی، تمایل به «تنزیل موقت» است که در آن، فرد پاداشهای کوچک اما در دسترس را به پاداشهای بزرگ اما دور از دسترس ترجیح میدهد (هاول، واتسون، پاول و بورو، 2006). تنزیل موقت و به تبع آن اهمال کاری تحصیلی، تابع برخی عوامل موقعیتی، نظیر تأخیر در پاداش و آزارندگی تکلیف و برخی ویژگی های شخصیتی از قبیل پایین بودن خودآگاهی، بینظمی ذهنی، خودکنترلی کم و نقصان انگیزش پیشرفت است (استیل، 2007).
اهمالکاری از عوامل گوناگونی مانند اعتمادبه نفس پایین، نداشتن طرح یا برنامهریزی، بی نظمی و عدم توانایی در مدیریت زمان، ترس از عدم موفقیت، اضطراب و افسردگی ناشی میگردد (سواری، 1390). کوستا و مککری (1992) در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که بین اهمال کاری و ابعاد مدل پنج عاملی شخصیت رابطه وجود دارد؛ بنابراین شخصیت و ویژگیهای شخصیتی میتواند یکی از عوامل اصلی بروز اهمالکاری تحصیلی باشد.
شخصیت را میتوانیم به عنوان جمع کل راههایی بدانیم که یک نفر بدان وسیله در برابر دیگران از خود واکنش نشان میدهد، یا روابط متقابل ایجاد میکند. عوامل تعیینکنندهی شخصیت می تواند ارث، محیط و موقعیت باشد؛ اما افراد به فراخور سه عامل یادشده دارای ویژگیهای شخصیتی متفاوتی هستند (رابینز، 2002، نقل از قدمپور و همکاران، 1390). به دلیل کثرت این ویژگیها و عدم توانایی در سنجش آن ها به طور کامل، یک مدل بر پایه پنج عامل اصلی شخصیتی طراحی گردید و به مدل پنج عاملی شخصیت مشهور شد. اساس مدل پنج عاملی بر مؤلفههای وظیفه شناسی، گشودگی نسبت به پذیرش تجربه، تطابقپذیری یا خوشایندی، برونگرایی و روانرنجوری قرار داده شد (کاستا و مککری، 1992). ویژگیهای شخصیتی در حقیقت، به عنوان محرکهای خلق وخو، برای دستیابی به هدف تلقی میشوند. به این معنا که این خصوصیات انسان را مستعد انجام رفتارهای مختلف در موقعیت های خاص مینماید (کالیگوری، 2000). برخی از روانشناسان بر این باورند که عملکرد والدین بر شکلگیری افکار، رفتار و هیجانات کودکان تأثیر معناداری دارد. بوری و گانتی (2008) معتقدند که عملکرد والدین سبب ایجاد و گسترش مدلهایی در درون سازمان شناختی فرد به نام طرحواره میشود. این طرحوارهها در زندگی فرد به عنوان عدسیهایی عمل میکنند که تفسیر، انتخاب و ارزیابی فرد از تجارب وی را شکل میدهند.
خانواده اولین و بیش ترین تأثیر را بر فرایند ساخت هویت فرهنگی – اجتماعی انسان و چگونگی ساخت شخصیت را بر عهده دارد. با توجه به اینکه خانوادهها از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باهم تفاوت بسیار دارند و نیز فضای حاکم بر خانواده و نوع رابطهی والدین با فرزندان که به اشکال آزادی، استبدادی یا دموکراسی میباشد؛ نگرشها، تصورات و رفتار خانوادهها بیش ترین تأثیر را بر هویت فرهنگی – اجتماعی فرزندان دارد (منادی، 1384)؛ بنابراین هر خانوادهای شیوههای خاصی را در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش به کار میگیرد این شیوهها که شیوه های فرزندپروری نامیده میشوند متأثر از عوامل مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی میباشد (هاردی، پاور و جی دایک، 1993).
شیوههای فرزندپروری یک عامل تعیین کننده و اثرگذار است که نقش مهمی در آسیبشناسی روانی و رشد تحصیلی فرزندان دارد. بحث در مورد هر یک از مشکلات فرزندان بدون در نظر گرفتن نگرش ها، رفتارها و شیوههای فرزندپروری تقریباً غیرممکن است (هاردی، پاور و جی دایک، 1993)؛ بنابراین خانواده و شیوههای فرزندپروری نیز میتواند اهمالکاری دانشآموزان را تحت تأثیر قرار دهد.
با توجه به وجود پدیده اهمالکاری و رشد روزافزون آن در بین دانشآموزان در پژوهش حاضر پژوهشگر به دنبال تبیین عوامل تأثیرگذار این مسئله بود؛ بنابراین آنچه در این پژوهش مطرح شد این بود که آیا اهمال کاری تحصیلی که یکی از عوامل مهم ضعف عملکرد دانش آموزان است، می تواند ناشی از شیوه های فرزندپروری والدین و ویژگیهای شخصیتی دانش آموزان باشد؟ بنابراین در پژوهش حاضر ما به دنبال پاسخگویی به این سؤال بودیم که آیا ویژگیهای شخصیتی آزمودنیها و سبکهای فرزندپروری والدین درصد معنیداری از واریانس اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان را تبیین میکند؟
3-1) اهمیت و ضرورت انجام پژوهش
در سال های اخیر، اهمالکاری میلیونها نفر را تحت تأثیر قرار داده و از مشکلات گریبانگیری است که معمولاً بر عملکرد افراد تأثیر میگذارد. اهمال کاری در بعد عملکرد تحصیلی یک مشکل رایج در میان یادگیران است و از مهمترین علل شکست یا فقدان موفقیت فراگیران در یادگیری و دستیابی به برنامههای پیشرفت تحصیلی است. تقریباً یک چهارم دانشجویان گزارش میدهند که مکرراً درجهای از اهمال کاری را تجربه میکنند که برای آنها ایجاد استرس میکند و این امر عملکرد آموزشی ضعیف آنها را موجب میشود (بالکیس و دورو، 2009). اهمالکاری بهویژه در بلندمدت سلامت جسمانی و روانی فرد را تهدید و صدمات اقتصادی و اجتماعی را به همراه دارد (استیل، 2007). اهمالکاری پیامدهای مهم عینی (مانند از دست دادن ضرب الاجل ها، فرصتها، درآمد، زمان) و عاطفی (مانند تضعیف روحیه، افزایش استرس و اضطراب، ترس و عصبانیت و انگیزه پایین) در فراگیران به وجود میآورد (ون ویک، 2004)؛ بنابراین با توجه به تأثیر رفتار اهمالکاری بر جنبه های شخصیتی، تحصیلی، اجتماعی و اقتصادی فرد و جامعه، اهمیت و ضرورت بررسی بیشتر این رفتار روشن میگردد.
بحث در مورد هر یک از مشکلات فرزندان بدون در نظر گرفتن نگرش ها، رفتارها و شیوههای فرزندپروری تقریباً غیرممکن است (هاردی، پاور و جی دایک، 1993). ازجمله متغیرهایی که اهمالکاری را تحت تأثیر قرار میدهند ویژگیهای شخصیتی و سبکهای فررزندپروری است. شیوههای فرزندپروری یک عامل تعیین کننده و اثرگذار است که نقش مهمی در آسیبشناسی روانی و رشد تحصیلی فرزندان دارد؛ بنابراین با توجه به اینکه شیوههای فرزندپروری والدین، نحوه تربیت والدین را به کودکان منتقل میکنند، آگاهی یافتن از سبک فرزندپروری والدین میتواند عامل پیشبینیکنندهای برای شکلگیری ویژگیهای شخصیتی در دانشآموزان باشد.
اهمال کاری تحصیلی ازجمله عوامل منفی مرتبط با تحصیل است که به نظر می رسد شناسایی بسترهای زمینه ساز آن حائز اهمیت است. ازآنجایی که یکی از منابع مهم پی بردن به چرایی مشکلات دانشآموزان اهمالکاری تحصیلی است، نتایج پژوهش حاضر میتواند برای سیاستگذاران تعلیم و تربیت، متصدیان آموزش وپرورش و معلمان برای پیبردن به عوامل تأثیرگذار بر پدیده اهمالکاری دانشآموزان مفید باشد. لذا نتایج این پژوهش میتواند دریافتن راهکارهای مناسب برای مقابله با اهمالکاری دانشآموزان مسمرثمر باشد. این پژوهش ضرورت بازشناسی نقش ویژگیهای شخصیتی دانشآموزان و سبکهای فرزندپروری والدین در اهمال کاری تحصیلی را مورد تأکید قرار میدهد و تلویحات آن برای بهبود اهمالکاری دانش آموزان موردنظر است.
4-1) اهداف پژوهش
1-4-1) اهداف اصلی
1- نقش ویژگیهای شخصیتی در تبیین واریانس اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان
2- نقش سبکهای فرزندپروری والدین در تبیین واریانس اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان
2-4-1) اهداف فرعی
1- رابطهی بین ویژگی شخصیتی برونگرایی با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان
2- رابطهی بین ویژگی شخصیتی روانرنجوری با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان
3- رابطهی بین ویژگی شخصیتی گشودگی با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان
4- رابطه ی بین ویژگی شخصیتی مقبولیت با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان
5- رابطهی بین ویژگی شخصیتی وظیفهشناسی با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان
6- رابطهی بین سبک فرزندپروری مقتدرانه والدین با اهمالکاری تحصیلی دانش-آموزان
7- رابطهی بین سبک فرزندپروری مستبدانه والدین با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان
8- رابطهی بین سبک فرزندپروری سهلگیرانه والدین با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان
9- رابطه بین سبک فرزندپروری مسامحهکار والدین با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان
5-1) فرضیههای پژوهش
1-5-1) فرضیههای اصلی
1- ویژگیهای شخصیتی سهم معنیداری از واریانس اهمالکاری دانشآموزان را تبیین میکنند.
2- سبکهای فرزندپروری والدین در اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان تفاوت ایجاد میکند.
2-5-1) فرضیههای فرعی
1- بین عامل برونگرایی با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان رابطهی منفی وجود دارد.
2- بین عامل روانرنجورخویی با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان رابطهی مثبت وجود دارد.
3- بین عامل گشودگی با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان رابطهی منفی وجود دارد.
4- بین عامل مقبولیت با اهمالکاری تحصیلی دانش آموزان رابطهی منفی وجود دارد.
5- بین عامل وظیفه شناسی با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان رابطهی منفی وجود دارد.
6- بین سبک فرزندپروری مستبدانه والدین با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان رابطهی مثبت وجود دارد.
7- بین سبک فرزندپروری مقتدرانه والدین با اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان رابطهی منفی وجود دارد.